جشن تكليف
در باغ ايمان
يك لاله ديدم
يك نونهال
نه ساله ديدم
سجاده اش را
چون باز مي كرد
پروانه مي شد
پرواز مي كرد
***
عطر گل ياس
بوي خدا داشت
در جا نمازش
خورشيد مي كاشت
***
مي ديد هرجا
نور خد را
مانند غنچه
مي شد شكوفا
***
پوشيده ديدم
سيماي گل را
پر نورديدم
دنياي گل را
***
ان لاله مي گفت
شاداب هستم
در جشن تكليف
بي تاب هستم
***
مهر خدارا
دردل گرفتم
من روزه ام
را كامل گرفتم
***
بر سر نمايم
چادر نمازم
با حق بگويم
راز و نيازم
***
ايام شادي
فصل سروراست
قلب جوانم
لبريز نوراست
***
من شادمانم
از روشنايي
تابيده در من
نور خدايي
***
اين جشن تكليف
جشن صفا است
جشن عبادت
جشن خدا است
***
اي دوستان
بس با محبت
باشدمبارك
جشن عبادت
سروده محمد نظري