موضوع انشا:
حس و حال خود از حمل یک قالب یخ بدون دستکش را توصیف کنید
حمل یک قالب یخ بدون دستکش چه حسی دارد
متن انشا:
یک روز من و پدرم برای خرید یک قالب یخ به کارخانه ی یخ فروشی رفته بودیم
زیرا آن روز عروسی برادرم بود و ما باید برای منبع آب یخ تهیه میکردیم
پدرم دو قالب یخ خرید و چون با موتور آماده بودیم من باید آن ها را میگرفتم و پدرم رانندگی میکرد
من یادم رفته بود دستکش بیاورم و مجبور شدم یخ ها را با دستانم بگیرم
20 دقیقه طول کشید تا ما به خانه برسیم و دستان من کاملا بی حس شده بود
مدت زیادی آن ها را روی بخاری گذاشتم تا دردش کم شد و توانستم باز آن ها را حرکت دهم
اگر شما هم خواستید یک قالب یخ را جا به جا کنید حواستان باشد حتما از دستکش استفاده کنید