در این مطلب از سایت برای شما انشای زیبایی در مورد عینک آماده کردیم
موضوع انشا: عینک
متن انشاء عینک :
یک روز پدر و مادرم مرا به چشم پزشکی بردند و دکتر پس از معاینه چشمانم برای من عینک نوشت
ما باهم به عینک فروشی رفتیم و به کمک فروشنده ی عینک و پدر و مادرم یک عینک زیبا انتخاب کردم
من اول از پوشیدن عینک میترسیدم زیرا دوستانم مرا مسخره میکردند و چهار چشمی صدا میزدند
بخاطر همین عینک نمیزدم
اما یک روز بصورت اتفاقی عینکم را به چشمانم زدم
من در روز های عادی با این که روی میز اول مینشستم تخته را به سختی میدیدم اما در آن روز همه چیز برای من واضح بود و درس را به صورت کامل متوجه شدم
از آن روز تصمیم گرفتم همیشه عینکم را به همراه خودم داشته باشم و بعد از مدتی برای دوستانم عادی شد
عینک ها انواع مختلفی دارند مانند عینک های آفتابی - طبی و..... من عینک طبی و آفتابی دارم و گاهی که هوا آفتابی باشد ازعینک آفتابی ام استفاده میکنم
چشمان من دوربین هستند و با کمک عینکم میتوانم از نزدیک هم خوب ببینم
منبع انشا در مورد عینک: سایت آموزشی G36.IR
هرگونه کپی برداری سایت ها و وبلاگ ها از لحاظ قانونی غیر مجاز میباشد